در این مقاله آموزشی، قصد داریم شما را با مبانی آنتروپومتری آشنا کنیم. آنتروپومتری ابزاری قدرتمند برای درک بهتر ساختار و عملکرد بدن انسان است. ما در این مطلب، مهمترین نکات و کاربردهای این علم را برای شما تشریح میکنیم.
این مقاله، خلاصهای فشرده از کتاب آنتروپومتری (Anthropometry) نوشته فرانسیسکو اسپارزا-روس و راکل واکرو-کریستوبال است. اگر این مطالب برای شما مفید و ارزشمند بود، میتوانید برای کسب دانش عمیقتر و جزئیات بیشتر، نسخه اصلی کتاب را از فروشگاه وبسایت نکات تناسب اندام تهیه کنید.
آنتروپومتری چیست؟ درک ابعاد بدن انسان
آنتروپومتری از دو واژه یونانی “آنتروپوس” (به معنای انسان) و “متریا” (به معنای اندازهگیری) تشکیل شده است. این علم به روشها و فرآیندهای علمی میپردازد. آنتروپومتری ابعاد سطحی آناتومیکی بدن انسان را اندازهگیری میکند. این اندازهگیریها شامل موارد پایه، چینهای پوستی، دورها، طولها، ارتفاعات و پهناها هستند. تجهیزات تخصصی این اندازهگیریها را ممکن میسازند. تعریفی دیگر آن را علم اندازهگیریهای مقایسهای بدن انسان میداند. کینانتروپومتری، اندازهگیری انسان در حال حرکت است. این شاخه تغییرات وابسته به متغیرهای شرطی مانند عادات غذایی و ورزش را بررسی میکند. آنتروپومتری به اندازهگیریهای انجام شده اشاره دارد. کینانتروپومتری از این اندازهگیریها برای ایجاد ارتباط با جنبههای دیگر مانند حرکت یا توسعه استفاده میکند. انجمن بینالمللی پیشرفت کینانتروپومتری (ISAK) پروتکل اندازهگیری این متغیرها را استاندارد میکند. این انجمن دورههای آموزشی و گواهینامههای معتبر برای آنتروپومتریستها ارائه میدهد.
تاریخچه و تکامل آنتروپومتری
تاریخ آنتروپومتری با قدمتهای دور پیوند خورده است. در ۴۵۰ تا ۴۳۰ سال پیش از میلاد، “دوریفوروس پلیکلیتوس” مدل ایدهآل اشکال و تناسبات را نشان داد. این اثر نخستین “انسان مرجع” محسوب میشود. در دوران رنسانس، هنر و علم اهمیت یافتند. دانشمندانی چون لئون باتیستا آلبرتی و لئوناردو داوینچی به پایههای آنتروپومتری کمک کردند.
آدولف کتل (۱۷۹۶-۱۸۷۴) الگوهای ثابتی را در دادههای آنتروپومتریک مشاهده کرد. این مشاهدات منجر به تحلیلهای ریاضی و خلق شاخص توده بدنی شد. در قرن نوزدهم، ابزارهای مهندسی برای اندازهگیری استخوانهای فسیلهای انسانی استفاده شدند. بیواستاتیستیک در همین قرن ظهور کرد. این رشته آنتروپومتری را با عملکرد پیوند داد.
در قرن بیستم، هوارد وی. مردیت به توسعه آنتروپومتری کمک کرد. آنتروپومتری ابزاری برای مطالعه سلامت جمعیتها شد. ویلیام شلدون در دهه ۱۹۴۰ سوماتوتایپ را ایجاد کرد. او فیزیک بدنی را به سه جنبه چاقی، استحکام اسکلتی-عضلانی و لاغری تقسیم کرد. آلبرت بنکه در سال ۱۹۴۲ دانش زیادی در مورد ترکیب بدن افزود. باربارا هیث و لیندسی کارتر سوماتوتایپ شلدون را در دهه ۱۹۶۰ اصلاح کردند. سوماتوتایپ فعلی از همین سیستم اندازهگیری عینی آنتروپومتریک نشات میگیرد.
کارتر در سال ۱۹۶۸ یک پروژه اندازهگیری آنتروپومتریک در بازیهای المپیک مکزیک را رهبری کرد. پروژه آنتروپومتریک بازیهای المپیک مونترال (MOGAP) نیز در سال ۱۹۷۶ توسعه یافت. این رویدادها آنتروپومتری را وارد حوزه ورزش کردند. جیم تانر در سال ۱۹۷۶ مطالعه طولی رشد و توسعه “هارپندن” را آغاز کرد. او به همراه همکارانش کالیپر چین پوستی هارپندن را طراحی کرد. این کالیپر امروزه یکی از بهترینها محسوب میشود. مطالعات کاداور در بروکسل در اوایل دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی نقطه عطفی بود. این مطالعات منجر به پیشرفتهای بزرگی در تخمین دقیقتر ترکیب بدن شد. ISAK در ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۶ در گلاسکو متولد شد. هدف آن ایجاد و حفظ یک شبکه بینالمللی از متخصصان آنتروپومتری بود. ISAK از سال ۲۰۱۵ گواهینامه ISO 9001 را نیز دریافت کرده است. این گواهینامه کیفیت رعایت مقررات داخلی ISAK را تأیید میکند.
اصول اخلاقی و حریم خصوصی در ارزیابی آنتروپومتریک
اخلاق و پروکسمیکس (مطالعه فواصل فضایی بین افراد) موضوعات بسیار مهمی در آنتروپومتری هستند. در اندازهگیریهای آنتروپومتریک، فضای شخصی فرد مورد ارزیابی اغلب نادیده گرفته میشود. تماس فیزیکی نیز وجود دارد. بنابراین، احترام به فرد بسیار ضروری است.
رفتار اخلاقی شامل صداقت، انصاف و برابری در روابط شخصی، حرفهای و دانشگاهی است. آنتروپومتریست باید از ملاحظات اخلاقی آگاه باشد. این ملاحظات بسته به عوامل شخصی افراد، نوع اندازهگیری و محل انجام آن متفاوت است. اجتناب از هر گونه آسیب جسمی یا روحی به فرد ارزیابیشونده حیاتی است. مکان اندازهگیری باید به اندازه کافی بزرگ، خصوصی و آرام باشد.
توصیههای از نظر اخلاقی و قانونی
قبل از انجام ارزیابی آنتروپومتریک، تمامی روشهای اندازهگیری باید توسط کمیته اخلاق تایید شوند. آنتروپومتریستها باید اصول اعلامیه هلسینکی و کد انجمن جهانی پزشکی را رعایت کنند. توضیح روند ارزیابی به فرد، اولین قدم مهم است. ارسال اطلاعات پیش از اندازهگیری و نمایش ویدئو از تکنیکها توصیه میشود.
سند رضایت آگاهانه باید ارائه شود. فرد با امضای آن تایید میکند که از تمامی مراحل آگاه است. باید روشن شود که فرد میتواند در هر زمان و بدون ارائه دلیل، از اندازهگیریها انصراف دهد. حفظ حریم خصوصی دادهها و عدم انتشار اطلاعات شخصی بدون رضایت صریح ضروری است. حضور شاهد به خصوص برای افراد زیر سن قانونی بسیار توصیه میشود.
الزامات برای افراد مورد ارزیابی
نوع لباس فرد: توصیه میشود مردان شورت تنگ و زنان شورت تنگ و تاپ ورزشی بپوشند. از کرمها یا روغنها روی پوست باید پرهیز شود. اندازهگیر باید به آرامی و با دقت لمس کند.
توصیهها برای اندازهگیر
وقتشناسی و سازماندهی: اندازهگیر باید وقتشناس باشد تا فرد منتظر نماند. لمس: اندازهگیر باید از تأثیر لمس بر افراد آگاه باشد. حجب و حیا: اندازهگیر باید از نگاه مستقیم به فرد در حین تعویض لباس خودداری کند. حساسیت به قلقلک: در افراد قلقلکی، اندازهگیری باید سریع و صحیح انجام شود. درموگرافیسم (علامتگذاری روی پوست): در صورت واکنش پوستی، باید احتیاط کرد و در صورت لزوم از دستکش استفاده شود. ناخنها: ناخنهای اندازهگیر باید طول متوسطی داشته باشند. علامتگذاری: علامتگذاری باید با مداد درموگرافی، discreet و با کیفیت باشد. ضخامت علامتها نباید از یک میلیمتر تجاوز کند. باید به جنبههای فرهنگی-اجتماعی توجه شود (مثلاً عدم استفاده از صلیب برای علامتگذاری در افراد مسلمان). زبان: اندازهگیر باید از زبان استاندارد ISAK برای نقاط آناتومیکی استفاده کند. او همچنین باید اصطلاحات عامیانه را بداند تا فرد مورد ارزیابی متوجه شود. بهداشت دهان: رعایت بهداشت دهان برای راحتی فرد بسیار مهم است. نظافت دست: دستها باید قبل و بعد از هر اندازهگیری شسته شوند. نظرات: از هر گونه اظهار نظر در مورد ظاهر، خالکوبی یا لباس فرد باید خودداری شود. حریم خصوصی افراد باید به شدت محافظت شود. همراه: حضور همراه به خصوص برای افراد زیر سن قانونی بسیار توصیه میشود. موقعیت اندازهگیر: اندازهگیر باید در موقعیتی قرار گیرد که به حریم خصوصی فرد تجاوز نکند و از لمس مناطق حساس خودداری کند. اندازهگیریها اغلب از کناره فرد انجام میشود. لباس اندازهگیر: لباس اندازهگیر باید مناسب و بدون بو باشد. تحویل نتایج: ارائه نتایج و تفسیر آنها در پایان ارزیابی ضروری است. محرمانگی: اطلاعات شخصی افراد بدون رضایت صریح آنها نباید فاش شود.
توصیهها در مورد تجهیزات و مکان اندازهگیری
نظافت تجهیزات: تجهیزات باید بین هر اندازهگیری ضدعفونی شوند. اتاقها: اندازهگیریها باید در اتاقی خصوصی و بدون سر و صدا انجام شود. دما: دمای اتاق باید برای راحتی فرد مناسب باشد. ایمنی در طول ارزیابی: تجهیزات باید کالیبره و بررسی شوند. برنامه عملیاتی برای موارد اضطراری باید وجود داشته باشد.
ملاحظات در موقعیتهای خاص
در برخی موارد مانند وجود آسیب یا بافت چربی زیاد، تغییر در تکنیک اندازهگیری توصیه میشود. از انجام هر اندازهگیری که رفاه جسمی یا عاطفی فرد را به خطر میاندازد باید اجتناب شود. مشکلات زبانی نیز میتوانند مانعی باشند. در این شرایط، کمک گرفتن از دوستان، خانواده یا مترجم توصیه میشود. اگر مانع ارتباطی برطرف نشود، بهتر است اندازهگیری انجام نشود. در نهایت، احترام مطلق به افراد با احساسات و عواطف بسیار مهم است.
تجهیزات ضروری برای اندازهگیری آنتروپومتریک
برای انجام یک اندازهگیری آنتروپومتریک دقیق و قابل اعتماد، تجهیزات خاصی مورد نیاز است. ابتدا، برای علامتگذاری فرد، به ابزارهای زیر نیاز داریم: جعبه آنتروپومتری، مداد درموگرافی یا خط چشم، دستمال مرطوب یا پاک کننده آرایش، سگممتر و متر نواری آنتروپومتری.
پس از علامتگذاری، ابزارهای لازم برای خود اندازهگیری عبارتند از: ترازوی وزنکشی، استادیومتر برای اندازهگیری قد ایستاده و قد نشسته، تجهیزات طول بازو، کالیپر چین پوستی، متر نواری برای دورها، کالیپر کشویی کوچک برای پهناهای کوچک و کالیپر کشویی بزرگ برای پهناهای بزرگ. برگهی ثبت نیز در طول و انتهای اندازهگیری ضروری است. تأیید منظم تمامی تجهیزات آنتروپومتریک بسیار مهم است.
جعبه آنتروپومتری
این وسیله برای اندازهگیریهای قابل اعتماد و ارگونومی عالی حیاتی است. ابعاد آن ۴۰ سانتیمتر ارتفاع، ۵۰ سانتیمتر عرض و ۳۰ سانتیمتر عمق است. این جعبه سه ارتفاع مختلف را فراهم میکند. میتوان از آن برای نشستن نوزادان، بزرگسالان یا افراد قد بلند استفاده کرد. همچنین برای بالا بردن فرد یا ایستادن اندازهگیر در مواقع لزوم به کار میرود. این جعبه باید یک بخش برشخورده در حداقل یک طرف خود داشته باشد. این برش برای اندازهگیری برخی ارتفاعات در پروفایل کامل ISAK ضروری است. قیمت جعبه بسته به جنس آن (مقوا یا چوب) متفاوت است. چوب بادوامتر است، اما سنگینتر است.
مداد درموگرافی یا خط چشم
مداد درموگرافی یا خط چشم باید به راحتی پاک شود. این مدادها در دمای بالا به راحتی میشکنند. نگهداری آنها در جای خنک و استفاده از مدادتراش برای تیز نگه داشتن نوک ضروری است. جایگزین آن، ماژیکهای قابل شستشو هستند.
دستمال مرطوب یا پاک کننده آرایش
اهمیت این تجهیز در حرفهای بودن و کیفیتی است که به فرآیند اندازهگیری میبخشد. این لوازم به فرد امکان پاک کردن علامتها را در پایان اندازهگیری میدهد.
سگممتر
استفاده از سگممتر در پروفایل محدود ISAK محدود است. این وسیله برای علامتگذاری دو نقطه آنتروپومتریک (mid acromiale-radiale و چین پوستی ران) به کار میرود. به دلیل کاربرد محدود و قیمت بالا، برای آنتروپومتریستهای سطح ۱ ISAK قابل چشمپوشی است. اما برای نقاط ذکر شده سطح ۱، به خصوص چین پوستی ران، وسیلهای مفید است. سگممتر شامل یک نوار اندازهگیری فولادی به طول ۱۵۰ سانتیمتر و عرض ۱۵ میلیمتر است. این ابزار به ندرت تنظیم خود را از دست میدهد.
متر نواری آنتروپومتیک
متر نواری آنتروپومتری ابزار کمکی برای علامتگذاری و اندازهگیری دورها است. همچنین برای تأیید سایر تجهیزات آنتروپومتریک استفاده میشود. متر نواری باید فلزی و از جنس فولاد باشد تا تغییر شکل ندهد. این ویژگی از بروز خطا در اندازهگیری جلوگیری میکند. متر باید انعطافپذیر باشد تا با شکل نواحی مختلف بدن منطبق شود. طول حداقل متر باید یک و نیم متر باشد. اندازهگیریها بر حسب سانتیمتر و با دقت میلیمتر انجام میشوند. متر دارای سیستم جمعشونده خودکار است.
ترازوی آنتروپومتری
ترازوی آنتروپومتری جرم بدن را اندازهگیری میکند. دقت مقیاس آن باید بین ۵۰ تا ۱۰۰ گرم باشد. ترازوی الکترونیکی به دلیل قابلیت حمل آسان توصیه میشود. تأیید سالانه ترازو ضروری است. برای تأیید دقت، از وزنههای کالیبراسیون استفاده میشود.
استادیومتر
استادیومتر برای اندازهگیری قد ایستاده و قد نشسته به کار میرود. بهتر است به دیوار ثابت و روی زمین سخت و تراز نصب شود. وجود یک میله متحرک با عرض حداقل ۶ سانتیمتر و قفلشونده توصیه میشود. این ویژگی به اندازهگیر امکان ثبت دقیق ارتفاع را میدهد. استادیومترها بین ۶۰ تا ۲۲۰ سانتیمتر اندازهگیری میکنند. دقت مقیاس آنها ۱ میلیمتر است. تأیید این ابزار به نوع آن بستگی دارد. استادیومترهایی که شامل ترازوی وزنکشی هستند توصیه نمیشوند. زیرا سیستم فنری آنها با گذشت زمان فرسوده شده و خطا ایجاد میکند.
تجهیزات طول بازو
این ابزار برای اندازهگیری طول بازو در جمعیتهای خاص استفاده میشود. جایگزین رایجتر، استفاده از گونیا در کنار یک متر ثابتشده به دیوار است. طول حداقل آن باید ۲۲۰ سانتیمتر باشد.
کالیپر چین پوستی (اسکینفولد کالیپر)
کالیپر چین پوستی برای اندازهگیری چینهای پوستی استفاده میشود. تمامی کالیپرها باید فشار یکسانی (۱۰ گرم بر میلیمتر مربع) اعمال کنند. کالیپرهای پلاستیکی بادوام، جایگزینی برای کالیپرهای فلزی هستند. این کالیپرها دقت ۰.۵ میلیمتر دارند. مزایای اصلی آنها قیمت و دوام بیشتر است. آنها از نظر علمی معتبر و قابل اعتماد هستند. کالیپرهای دیجیتالی نیز جایگزین مفیدی هستند. آنها خوانش خودکار را فراهم میکنند. دامنه اندازهگیری کالیپر معمولاً تا ۴۰ میلیمتر است. برای افراد دارای اضافه وزن یا چاق، کالیپرهایی با دامنه ۸۰ میلیمتر توصیه میشود. تأیید کالیپر چین پوستی شامل بررسی ویژگیهای فنر هر ۱۲ ماه یکبار است.
کالیپر کشویی کوچک
کالیپر کشویی کوچک برای اندازهگیری پهناهای استخوانی کوچک استفاده میشود. تفاوت اصلی آن با کالیپر ورنیه، بازوهای بلندتر آن است. طول مقیاس آن باید حداقل ۱۵ سانتیمتر و بازوهای آن حداقل ۱۰ سانتیمتر باشد. کالیپرهای کشویی پلاستیکی نیز معتبر و قابل اعتماد هستند. تأیید آن با متر نواری یا کالیپر ورنیه انجام میشود.
کالیپر کشویی بزرگ
کالیپر کشویی بزرگ برای اندازهگیری پهناهای بزرگ در پروفایل کامل ISAK استفاده میشود. مدلهای دارای بازوهای مستقیم و منحنی (L یا C شکل) برای اندازهگیریهای مختلف مناسب هستند.
برگهی ثبت و نرمافزار آنتروپومتری
برگهی ثبت و نرمافزار آنتروپومتری برای تحلیل و گزارشدهی نتایج اندازهگیری حیاتی هستند. نرمافزار امکان تولید گزارشهای خودکار و مقایسه اندازهگیریها را فراهم میکند. ثبت همزمان دستی و الکترونیکی برای جلوگیری از از دست رفتن دادهها توصیه میشود.
نکات استفاده از تجهیزات آنتروپومتریک
چند نکته برای استفاده از تجهیزات ضروری است:
- قبل از اندازهگیری، وضعیت تجهیزات را بررسی کنید.
- از مقادیر مختلف برای تأیید استفاده کنید.
- ابزارهای مرجع با ویژگیهای مشخص شده را پیدا و استفاده کنید.
- برای کارهای تحقیقاتی، کیفیت و دقت ابزار مهم است.
- قطعات فرسوده را به صورت دورهای تعویض کنید.
- عملکرد صحیح تجهیزات را قبل و بعد از استفاده بررسی کنید.
منابع خطا و آمار در آنتروپومتری: دستیابی به دقت و صحت
شناخت دقت و صحت یک اندازهگیری برای اعتبار نتایج آنتروپومتریک بسیار مهم است. اندازهگیری آنتروپومتریک ظاهراً ساده به نظر میرسد. اما فقط با رعایت دستورالعملها و پروتکلها، این روش مفید است. خطا ممکن است از تکنیک، شرایط اندازهگیری، تنوع بیولوژیکی فرد، تأیید نادرست تجهیزات یا خطای خواندن و ثبت دادهها ناشی شود.
تکنیک استاندارد و شرایط اندازهگیری
یکی از رایجترین منابع خطا، عدم استانداردسازی در اندازهگیریها است. ISAK یک پروتکل استاندارد بسیار دقیق برای علامتگذاری و اندازهگیری ایجاد کرده است. رعایت این دستورالعملها برای به حداقل رساندن خطا ضروری است. این کار مقایسه نتایج را ممکن میسازد.
خطاهای رایج:
- اشتباه در جهت گرفتن چین پوستی شکمی (باید عمودی باشد).
- گرفتن چین پوستی ران با زانوی خم.
- اشتباه در جهت چین پوستی زیر کتف.
- اندازهگیری بدون علامتگذاری قبلی.
- گرفتن دو یا سه اندازهگیری متوالی از یک متغیر. این کار به بافتها، به خصوص بافت چربی، زمان نمیدهد تا به حالت پایه خود بازگردند.
- گرفتن چین پوستی با انگشتان به صورت “انبردست” یا “منقار اردک”.
- گرفتن چین پوستی با انگشتان یا کالیپر روی علامت صلیب.
محیط اندازهگیری: ارزیابی آنتروپومتریک همیشه باید در اتاقی خصوصی و بدون سر و صدا انجام شود. اندازهگیری به تنهایی توصیه نمیشود. حضور دستیار یا ثبتکننده بسیار مفید است. در مورد افراد زیر سن قانونی، حضور والدین یا قیم توصیه میشود.
توصیهها برای فرد:
- فرد باید از انجام ورزش در روز اندازهگیری خودداری کند. این کار باعث تغییرات فیزیولوژیکی و ادم بافت میشود.
- از وعدههای غذایی سنگین ۲۴ ساعت قبل از اندازهگیری باید پرهیز شود. این امر میتواند بر اندازهگیریهایی مانند وزن بدن و دور کمر تأثیر بگذارد.
- فرد نباید روغن یا کرم بدن استفاده کند. این مواد باعث لغزش کالیپر و چسبیدن متر میشوند.
- قرار گرفتن در سونا یا محیطهای مشابه تا ۲۴ ساعت قبل از اندازهگیری باید اجتناب شود.
انجام اندازهگیریهای چندگانه
آنتروپومتری علمی است که اندازهگیر در آن تأثیر زیادی بر نتیجه نهایی دارد. برای کاهش خطای تصادفی، انجام اندازهگیریهای چندگانه از یک متغیر ضروری است. انجام دو اندازهگیری و گرفتن میانگین میتواند خطا را تا ۲۹.۳% کاهش دهد. گرفتن سه اندازهگیری و استفاده از میانه میتواند خطا را تا ۴۲.۳% کاهش دهد. اگر تفاوت بین دو اندازهگیری بیش از ۵% در چینهای پوستی یا ۱% در سایر اندازهگیریها باشد، اندازهگیری سوم لازم است. پروتکل شامل علامتگذاری، انجام اولین اندازهگیری از تمامی متغیرها، سپس دومین اندازهگیری و در صورت لزوم، سومین اندازهگیری است.
تنوع بیولوژیکی فردی
تغییرپذیری بیولوژیکی فرد میتواند در اندازهگیریها خطا ایجاد کند. این شامل زمان روز، روز هفته، مرحله چرخه قاعدگی، انجام ورزش قبل از اندازهگیری، مصرف وعدههای غذایی سنگین، مراقبت از بدن (کرمها)، استفاده از سونا یا تنوع بیولوژیکی عمومی است.
- زمان روز: قد کشیده در طول روز تا ۱ سانتیمتر کاهش مییابد. دور اندامهای تحتانی نیز افزایش مییابد.
- روز هفته: در پیگیریهای طولی، اندازهگیری در همان روز هفته توصیه میشود.
- چرخه قاعدگی: در زنان، مرحله چرخه قاعدگی بر آبرسانی و کشسانی پوست تأثیر میگذارد.
- ورزش: ورزش باعث افزایش ادم در ناحیه درگیر میشود. ارزیابی پس از ورزش توصیه نمیشود.
خطاهای مرتبط با تجهیزات و ثبت داده
خطای خواندن: کالیپرهای چین پوستی و کالیپرهای کشویی بزرگ بیشتر خطا ایجاد میکنند. عدم تنظیم صفر در کالیپرهای آنالوگ و اشتباه در انتخاب مقیاس در کالیپرهای بزرگ از خطاهای رایج هستند. خطای شنیداری: این خطا در انتقال اطلاعات از اندازهگیر به ثبتکننده رخ میدهد. اندازهگیر باید متغیر و سپس نتیجه را رقم به رقم با ذکر “پوینت” (برای اعشار) اعلام کند. ثبتکننده باید مقدار را با صدای بلند تکرار کند. خطای جایگذاری اندازهگیری: دستیار ناآشنا ممکن است اندازهگیری را در جای اشتباهی ثبت کند. آموزش دستیار و بررسی بصری دادهها توسط آنتروپومتریست مهم است. رونویسی: برای جلوگیری از خطای رونویسی، اعداد ثبت شده استاندارد شدهاند (مثلاً “∅” برای صفر). ثبت همزمان روی کاغذ و نرمافزار توصیه میشود.
تحلیل خطاها: دقت، صحت و احتمال موفقیت
دقت (Precision) – خطای فنی اندازهگیری درون ارزیاب (Intra-evaluator TEM): دقت به تغییرات مشاهده شده در اندازهگیریهای تکراری توسط یک آنتروپومتریست بر روی یک فرد اشاره دارد. هرچه اندازهگیریها مشابهتر باشند، خطای اندازهگیر کمتر است. TEM درون ارزیاب، تغییرپذیری اندازهگیر در اندازهگیری یک متغیر را نشان میدهد. این محاسبه باید حداقل بر روی ۲۰ فرد انجام شود. TEM درون ارزیاب با تجربه اندازهگیری کاهش مییابد. محاسبه درصد خطای فنی اندازهگیری نسبی (Relative TEM) نیز مهم است.
صحت (Accuracy) – خطای فنی اندازهگیری بین ارزیاب (Inter-rater TEM): صحت به نزدیکی یک مقدار (اندازهگیری) به مقدار واقعی متغیر ارزیابی شده اشاره دارد. برای سنجش صحت، مقدار نهایی اندازهگیر با مقدار نهایی یک آنتروپومتریست معیار (سطح ۴ ISAK) یا مربی (سطح ۳ ISAK) مقایسه میشود. اندازهگیریهای هر دو آنتروپومتریست باید تحت شرایط یکسان و با ابزارهای مشابه انجام شود.
اعتبار (Validity): اعتبار به درجهای اشاره دارد که یک اندازهگیری واقعاً ویژگی مورد نظر را اندازهگیری میکند. در آنتروپومتری، با پیروی از پروتکل ISAK، اعتبار ارزیابی آنتروپومتریک مفروض است. ابزارها باید معتبر باشند.
احتمال موفقیت – فواصل اطمینان: هنگامی که یک آنتروپومتریست تغییرات آنتروپومتریک یک فرد را در طول زمان پایش میکند، میتواند تشخیص دهد که تغییرات مشاهده شده معنیدار هستند یا خیر. این کار با محاسبه فواصل اطمینان انجام میشود. مقدار به دست آمده توسط اندازهگیر دقیق نیست. خطای استاندارد تفاوت (SED) برای محاسبه فواصل اطمینان استفاده میشود. اگر تفاوت بین اندازهگیریهای مقایسه شده بزرگتر از SED باشد، میتوان گفت که فرد تمایل به تغییر دارد. اگر این تفاوت بزرگتر از 1.96 * SED باشد، تغییر معنیدار است.
تحلیل ترکیب بدن از طریق ارزیابی آنتروپومتریک
ترکیب بدن، تناسبات و سوماتوتایپ سه حوزه اصلی کاربرد آنتروپومتری هستند. تخمین ترکیب بدن به ما امکان میدهد تا کسرهای مختلف توده بدنی را شناسایی کنیم. این کار به ما کمک میکند تا اجزای بدن را با محیط و عادات فرد مرتبط کنیم. ترکیب بدن را نمیتوان دقیقاً “محاسبه” کرد. تنها روش مستقیم، تشریح جسد است. بنابراین، آنچه انجام میدهیم، “تخمین” ترکیب بدن است و تمامی روشها دارای حاشیهی خطا هستند.
مدلهای تخمین ترکیب بدن
مدلهای مختلفی برای تخمین ترکیب بدن وجود دارد:
- مدل عناصر شیمیایی: بدن را بر اساس عناصر شیمیایی تشکیل دهنده آن تقسیم میکند.
- مدل مولکولی: بدن را به مولکولها بر اساس ریزمغذیها و درشتمغذیها تقسیم میکند. این مدل توده لیپیدی را تخمین میزند.
- مدل سلولی: بدن را بر اساس سلولهای تشکیل دهنده آن تقسیم میکند.
- مدل بافتی: بدن را به بافتها تقسیم میکند: بافت چربی، بافت استخوانی، بافت عضلانی اسکلتی و بافتهای باقیمانده. این مدل برای ورزش و سلامت بسیار مفید است.
- مدل بخشهای بدن: ترکیب بدن را از طریق بخشهای مختلف بدن (اندامها، تنه، سر) بررسی میکند.
تفاوتهای کلیدی: توده لیپیدی، توده چربی یا بافت چربی؟
در زمینه تخمین ترکیب بدن، اصطلاحات بافت چربی، توده چربی و توده لیپیدی به اشتباه به جای یکدیگر استفاده میشوند.
- بافت چربی به توده سلولهای چربی (آدیپوسیتها) اشاره دارد. این بافت تا ۹۰% از توده چربی تشکیل شده و ۱۰% آن آب و مواد معدنی است.
- توده چربی ۸۳% لیپید و ۱۶% گلیسرول است.
- توده لیپیدی زیرمجموعهای از توده چربی است. بنابراین، این اصطلاحات مترادف نیستند. دانستن اینکه کدامیک از این موارد تخمین زده میشود، حیاتی است.
روشهای رایج تخمین ترکیب بدن
روش مستقیم محاسبه ترکیب بدن، تشریح جسد است. مطالعات انجام شده روی جسدها، به عنوان مرجع برای اعتبارسنجی سایر روشهای غیرمستقیم و دوگانه غیرمستقیم استفاده شدهاند.
- روشهای غیرمستقیم: چگالی بدن را محاسبه میکنند.
- روشهای دوگانه غیرمستقیم: از دو معادله رگرسیون خطی استفاده میکنند.
روشهای رایج:
- دانسیومتری اشعه ایکس دوگانه (DXA یا DEXA): یک روش غیرمستقیم است. این روش توده لیپیدی، توده خالص و محتوای مواد معدنی استخوان را تفکیک میکند. دقت بالایی دارد و استاندارد طلایی برای محتوای مواد معدنی استخوان محسوب میشود. اما در تخمین توده چربی به عنوان استاندارد طلایی مورد تردید است. از معایب آن میتوان به نیاز به دقت بالا در تنظیم مناطق بدن و غیرقابل حمل بودن اشاره کرد.
- هیدرودانسیومتری یا وزنکشی زیر آب (UWW): این روش غیرمستقیم بر پایه اصل ارشمیدس است. از مزایای اصلی آن دقت بالا در اندازهگیری است. از معایب آن میتوان به هزینه بالا، غیرقابل حمل بودن و زمان طولانی اندازهگیری اشاره کرد.
- پلتysmوگرافی جابجایی هوا (ADP): یک روش غیرمستقیم است. این روش حجم هوای جابجا شده را در یک محفظه بسته تجزیه و تحلیل میکند. مزایای اصلی آن زمان اندازهگیری کوتاه و سهولت استفاده هستند. از معایب آن میتوان به هزینه دستگاه و خطای تخمین حجم باقیمانده ریه اشاره کرد.
- تجزیه و تحلیل امپدانس بیوالکتریکی (BIA): یک روش دوگانه غیرمستقیم است. این روش ترکیب بدن را بر اساس خواص هدایت الکتریکی بدن پیشبینی میکند. مزایای اصلی آن سرعت، غیرتهاجمی بودن و مقرون به صرفه بودن است. با این حال، عوامل مؤثر بر هیدراسیون (مانند مصرف مایعات یا چرخه قاعدگی) بر اعتبار این روش تأثیر میگذارند.
آنتروپومتری به عنوان روشی برای تخمین ترکیب بدن
آنتروپومتری یک تکنیک معتبر است. مزایای آن شامل غیرتهاجمی بودن، مقرون به صرفه بودن، امکان ارزیابی در زمینههای مختلف و ارائه نتایج بیشتر از صرف مطالعه ترکیب بدن است. عیب اصلی آن نیاز به آموزش تخصصی اندازهگیر برای دقت و قابلیت اطمینان است.
مدلهای ترکیب بدن در آنتروپومتری:
- مدل دو بخشی: بین توده لیپیدی و توده خالص لیپید تمایز قائل میشود. این مدل یک روش دوگانه غیرمستقیم است. نقطه ضعف اصلی این مدل انباشت خطای دو معادله رگرسیون خطی است.
- مدل چهار بخشی: میتواند بافت چربی را با فرمول کر (Kerr) تخمین بزند. همچنین توده عضلانی اسکلتی با فرمول لی (Lee) و توده استخوانی با فرمول روچا (Rocha) تخمین زده میشود. توده باقیمانده از تفاضل سایر اجزا از کل توده بدنی به دست میآید.
- مدل پنج بخشی (مدل کر – Kerr): این مدل بر اساس اندازهگیریهای آنتروپومتریک برای تخمین تودهها با استفاده از مدل بافتی (مدل ۴) است. این مدل معتبرترین مدل در زمینه آنتروپومتری محسوب میشود. زیرا به صورت مستقیم با دادههای تشریح جسد اعتبارسنجی شده است. این مدل برای هر یک از اجزا (چربی، عضله، استخوان، پوست، باقیمانده) معادله خاص خود را دارد.
- جزء چربی (Adipose component): نیاز به اندازهگیری چینهای پوستی تریسپتس، ساباسکاپولار، سوپرااسپاینال، شکمی، ران و ساق پا دارد.
- جزء عضلانی (Muscular component): نیاز به اندازهگیری دورهای بازوی آرام، ساعد، قفسه سینه، میانه ران و ساق پا، و چینهای پوستی تریسپتس، ساباسکاپولار، ران و ساق پا دارد.
- جزء استخوانی (Bone component): نیاز به اندازهگیری دور سر و پهناهای بیاکرومیال، بیایلیوکریستال، هومروس و فمور دارد.
- جزء پوستی (Skin component): نیاز به متغیرهای توده بدنی و قد کشیده دارد.
- جزء باقیمانده (Residual component): نیاز به اندازهگیری دور کمر، چین پوستی شکمی، عمق قدامی-خلفی قفسه سینه و پهنای عرضی قفسه سینه و قد نشسته دارد.
نکته مهم: روشهای مختلف تخمین ترکیب بدن قابل مقایسه نیستند. اگر ابزار، معادله یا نرمافزار تغییر کند، نتایج نیز قابل مقایسه نخواهند بود. برای مطالعات طولی، حفظ یک روش، ابزار و فرمول ثابت ضروری است.
مجموع چینهای پوستی
مجموع حداقل ۵ چین پوستی از قسمتهای مختلف بدن، میتواند به عنوان یک شاخص معتبر و قابل اعتماد برای ارزیابی چربی بدن استفاده شود. این روش زمان ارزیابی کمتری نیاز دارد و بسیاری از محدودیتهای فرمولها را حل میکند. این مجموع میتواند با یک پروفایل چین پوستی (نمایش گرافیکی) همراه باشد.
دورهای اصلاح شده
دورهای اصلاح شده، جایگزین مفیدی برای ارزیابی جزء عضلانی هستند. در این روش، چربی زیر پوستی از دور اندازهگیری شده کم میشود. این کار نشاندهنده توسعه عضلانی و استخوانی در بازو، ران و ساق پا است. تغییرات در دورهای اصلاح شده نشاندهنده تغییر در توسعه عضلانی ناحیه است. فرمولهای دورهای اصلاح شده:
- دور بازوی اصلاح شده: دور بازوی آرام (سانتیمتر) – π * چین پوستی تریسپتس (سانتیمتر).
- دور ران اصلاح شده: دور میانه ران (سانتیمتر) – π * چین پوستی ران (سانتیمتر).
- دور ساق پای اصلاح شده: دور ساق پا (سانتیمتر) – π * چین پوستی ساق پا (سانتیمتر).
- دور قفسه سینه اصلاح شده: دور قفسه سینه (سانتیمتر) – π * چین پوستی ساباسکاپولار (سانتیمتر).
- دور کمر اصلاح شده: دور کمر (سانتیمتر) – π * چین پوستی شکمی (سانتیمتر). دورهای تنه بیشتر به سلامت مربوط میشوند. دورهای اصلاح شده، با وجود برخی فرضیات، میتوانند به عنوان جایگزینی برای شناخت توسعه اسکلتی-عضلانی در بخشهای بدن استفاده شوند.
تحلیل تناسبات بدن (Proportionality) از طریق ارزیابی آنتروپومتریک
تناسبات به رابطه بین قسمتهای مختلف بدن یا رابطه کل بدن با یک مرجع میپردازد. این علم اندازه نسبی را تعیین میکند. تناسبات در حوزههای مختلف کاربرد دارد.
حوزههای کاربرد تناسبات
- عملکرد ورزشی: در ورزشکاران نخبه، تناسبات مشابهی مشاهده میشود. این شامل طول بازوها و پاها نسبت به قد کشیده، شکل تنه و توده بدنی نسبت به قد است.
- ارگونومی: ارگونومی به طراحی ایستگاههای کاری، فرآیندها و محصولات به گونهای میپردازد که انسانها بتوانند آنها را به طور مؤثر، آسان و ایمن استفاده کنند. در طراحی مبلمان، زیرساختها و لباسها، ویژگیهای آنتروپومتریک جمعیت هدف در نظر گرفته میشود.
مدلهای تناسبات
دو بلوک اصلی در متغیرهای تناسباتی وجود دارد:
- شاخصهای بدنی (Body Indices): این متغیرها رابطه بین دو اندازهگیری بدنی در همان فرد را نشان میدهند.
- اندازهگیریهای نسبی: یک اندازهگیری خاص را نسبت به قد کشیده بیان میکنند.
- قد نشسته نسبی: رابطه بین طول سر به اضافه تنه و قد کشیده. مردان معمولاً پاهای بلندتری نسبت به زنان دارند.
- طول بازوهای باز شده نسبی (Relative Arm Span): رابطه بین طول بازوهای باز شده و قد کشیده. این متغیر قابل تغییر با تمرین است.
- طول اندام فوقانی نسبی: رابطه بین طول اندام فوقانی (بازو + ساعد + دست) و قد کشیده. اندام فوقانی بلند در ورزشهایی مانند شنا مفید است.
- طول اندام تحتانی نسبی: رابطه بین طول اندام تحتانی و قد کشیده. پاهای بلند در ورزشهای دویدن مفید است.
- شاخص دور کمر به قد (Waist-to-Height Index): رابطه دور کمر با قد کشیده. این شاخص نشاندهنده توزیع چربی بدن و خطر بیماریهای قلبی-عروقی است.
- شاخصها (Indices): رابطهای بین دو متغیر آنتروپومتریک که قد کشیده در آن نیست.
- شاخص بینعضوی (Intermembral Index): تناسب طول اندام فوقانی با اندام تحتانی.
- شاخص بازویی (Brachial Index): رابطه طول بازو (از آکرومیال تا رادیال) و ساعد (از رادیال تا استیلیون).
- شاخص آکرومیال-ایلیاک (Acromial-Iliac Index): رابطه بین پهنای بیایلیوکریستال (لگن) و پهنای بیاکرومیال (شانه). این شاخص شکل تنه را نشان میدهد.
- شاخص کرورال (Crural Index): رابطه بین طول ساق پا و ران.
- شاخص قفسه سینه (Thoracic Index): تناسب عمق قدامی-خلفی قفسه سینه و پهنای عرضی قفسه سینه. این شاخص با تمرین هوازی افزایش مییابد.
- نسبت دور کمر به باسن (Waist-Hip Ratio): رابطه بین دور کمر و دور باسن. این شاخص به تجمع چربی شکمی و خطر بیماریها مرتبط است.
- شاخص توزیع چربی (Fat Distribution Index): رابطه بافت چربی انباشته شده در اندامها و تنه. مردان تمایل به تجمع چربی بیشتر در تنه دارند.
- شاخصهای وزنی یا استحکام (Ponderal Indices or Robustness Indices): وزن بدن را به قد کشیده ارتباط میدهند. محدودیت این شاخصها در عدم تفکیک توده عضلانی و چربی است.
- شاخص کتل یا شاخص توده بدنی (BMI): وزن بدن (کیلوگرم) تقسیم بر قد کشیده (متر) به توان ۲. این شاخص به طور گستردهای برای طبقهبندی افراد بر اساس وزن بدن استفاده میشود.
- شاخص بوچارد: وزن بدن (کیلوگرم) تقسیم بر قد کشیده (سانتیمتر). حساسیت کمتری به تغییرات دارد.
- شاخص وزنی (Ponderal Index): وزن بدن (گرم) ضربدر ۱۰۰ تقسیم بر قد کشیده (سانتیمتر) به توان ۳. این شاخص بهترین تطابق ابعادی را دارد.
- اندازهگیریهای نسبی: یک اندازهگیری خاص را نسبت به قد کشیده بیان میکنند.
- مقایسه با مدل مرجع (Phantom Model): مدل فانتوم در سال ۱۹۷۴ برای مقایسه متغیرهای آنتروپومتریک یک فرد با جمعیت مرجع ایجاد شد. این مدل بر اساس دادههای مطالعات آنتروپومتریک جمعیتهای بزرگ است. مدل فانتوم نماینده هیچ گروه جمعیتی خاصی نیست. این یک مدل متافوریک و غیرجنسیتی است. مدل فانتوم متغیرها را بر اساس قد کشیده فرد و ابعاد متغیر تنظیم میکند. این کار امکان مقایسه افراد با قد کشیده متفاوت را فراهم میکند. این مدل تمامی متغیرها را به یک مقیاس ابعادی یکسان تبدیل میکند. فرمول آن عبارت است از: متغیر تنظیم شده برای قد کشیده = v * (170.18 / قد کشیده (سانتیمتر))d
- v: مقدار متغیر مورد تنظیم
- d: ابعاد (۱ برای اندازهگیریهای خطی، ۲ برای مناطق سطحی، ۳ برای اندازهگیریهای توده) مدل فانتوم همچنین مد (Mode) و انحراف معیار جمعیت را در نظر میگیرد. شاخص Z نشان میدهد که یک فرد چند انحراف معیار از مد جمعیت فاصله دارد. اگر شاخص Z برابر با صفر باشد، فرد به طور متناسب مشابه مد مدل فانتوم است. اگر مثبت باشد، بزرگتر است. اگر منفی باشد، کوچکتر است.
تحلیل سوماتوتایپ از طریق ارزیابی آنتروپومتریک
سوماتوتایپ روشی برای تعیین کمیت شکل و ترکیب فعلی بدن انسان است. این روش خلاصهای کمی از فیزیک بدنی فرد را ارائه میدهد. سوماتوتایپ پدیداری است. این بدان معناست که هم ژنتیک و هم شرایط محیطی و عادات زندگی بر آن تأثیر میگذارند.
سوماتوتایپ با سه مؤلفه بیان میشود:
- اندومورفی (Endomorphy): مؤلفه اول، به چربی نسبی و تجمع چربی اشاره دارد.
- مزومورفی (Mesomorphy): مؤلفه دوم، به اندازه نسبی اسکلتی-عضلانی و توسعه عضلات و استخوانها اشاره دارد.
- اکتومورفی (Ectomorphy): مؤلفه سوم، به خطی بودن نسبی یا لاغری اشاره دارد. این مؤلفه نشاندهنده برتری اندازهگیریهای طولی بر عرضی است. افزایش در اندومورفی یا مزومورفی منجر به کاهش اکتومورفی میشود. سوماتوتایپ اطلاعاتی درباره ترکیب منحصربهفرد این سه جنبه فیزیکی در یک بیان سهرقمی ارائه میدهد.
محاسبه سوماتوتایپ
دو روش برای محاسبه سوماتوتایپ وجود دارد: روش فوتوسکوپیک و روش آنتروپومتریک.
- روش فوتوسکوپیک: شامل گرفتن عکس از فرد با لباس کم است. این روش امروزه به دلیل تهاجمی بودن و محدودیتهای دیگر کمتر استفاده میشود.
- روش آنتروپومتریک: این روش که متد هیت-کارتر نام دارد، پرکاربردترین روش است. مزایای آن شامل سازگاری با اندازهگیریهای میدانی و آزمایشگاهی، نیاز به تجهیزات کم و محاسبات ساده است. همچنین کمتر تهاجمی است. برای محاسبه سوماتوتایپ تنها به ده اندازهگیری نیاز است: وزن بدن، قد کشیده، چهار چین پوستی (تریسپتس، ساباسکاپولار، سوپرااسپاینال و ساق پا)، دو دور (بازوی خم و منقبض، و ساق پا) و دو پهنا (هومروس و فمور).
فرمولهای محاسبه سوماتوتایپ با روش آنتروپومتریک:
- اندومورفی: بر اساس مجموع چینهای پوستی (تریسپتس، ساباسکاپولار، سوپرااسپاینال) و قد کشیده تصحیح میشود.
- مزومورفی: بر اساس پهناهای هومروس و فمور، و دورهای اصلاح شده بازو و ساق پا (دور بازوی خم و منقبض منهای چین پوستی تریسپتس، دور ساق پا منهای چین پوستی ساق پا) و قد کشیده محاسبه میشود.
- اکتومورفی: با محاسبه شاخص وزنی خاص سوماتوتایپ (قد کشیده تقسیم بر ریشه سوم وزن بدن) و سپس اعمال فرمولهای شرطی بر اساس این شاخص، به دست میآید.
سوماتوچارت
سوماتوتایپ به صورت گرافیکی در نموداری به نام سوماتوچارت نمایش داده میشود. این یک طرح گرافیکی دو بعدی با دو محور X و Y است. سوماتوتایپ به عنوان یک نقطه واحد به نام سوماتوپوینت نمایش داده میشود. محور X نشاندهنده اکتومورفی منهای اندومورفی است. محور Y نشاندهنده دو برابر مزومورفی منهای (اکتومورفی + اندومورفی) است. حرکت به سمت راست در سوماتوچارت نشاندهنده اکتومورفی بیشتر از اندومورفی است. حرکت به سمت چپ نشاندهنده اندومورفی بیشتر از اکتومورفی است. حرکت به سمت بالا نشاندهنده افزایش مزومورفی است.
طبقهبندی سوماتوتایپ
سیستم طبقهبندی سوماتوتایپ به ۱۳ دسته تقسیم میشود. این طبقهبندیها شامل: مزومورف متعادل، اندومورف متعادل یا اکتومورف متعادل (زمانی که یک مؤلفه غالب است و دو مؤلفه دیگر کمتر از 0.5 واحد با هم تفاوت دارند). “مرکزی” (زمانی که تفاوت بین سه مؤلفه کمتر از یک واحد است). همچنین دستههایی مانند مزومورف-اکتومورف، مزومورف-اندومورف یا اندومورف-اکتومورف (زمانی که دو مؤلفه غالب هستند). و دستههایی مانند اندومورفیک مزومورف (Endomorphic mesomorph) (زمانی که یک مؤلفه غالب و دومی نیز غالب است).
تحلیل سوماتوتایپ
این تحلیل به ما کمک میکند تا بفهمیم آیا یک فرد به طور معنیداری در حال تغییر است. همچنین آیا با یک گروه تفاوت دارد یا آیا یک گروه از نظر سوماتوتایپ همگن است.
- محاسبه میانگین سوماتوتایپ یک گروه (Mean Somatotype – MS): برای یافتن میانگین سوماتوتایپ یک گروه استفاده میشود.
- محاسبه تفاوتها در سوماتوتایپ بین یک فرد و یک گروه:
- فاصلهی پراکندگی سوماتوتایپ (Somatotype Dispersion Distance – SDD): بر اساس مختصات X و Y سوماتوپوینت، برای مقایسه یک فرد با یک گروه استفاده میشود. اگر SDD ≥ ۲ باشد، سوماتوتایپ فرد به طور معنیداری با گروه متفاوت است.
- فاصلهی نگرش سوماتوتایپ (Somatotype Attitudinal Distance – SAD): برای مقایسه سه مؤلفه سوماتوتایپ فرد با گروه استفاده میشود.
- محاسبه همگنی سوماتوتایپ در یک گروه:
- میانگین پراکندگی سوماتوتایپ (Somatotype Dispersion Mean – SDM): میانگین فاصلههای پراکندگی سوماتوتایپ (SDD) هر فرد در گروه را محاسبه میکند. اگر SDM ≥ ۲ باشد، گروه همگن نیست.
- میانگین نگرش سوماتوتایپ (Somatotype Attitudinal Mean – SAM): میانگین SAD هر فرد در گروه را محاسبه میکند.
- محاسبه تفاوتها در سوماتوتایپ بین یک گروه و گروه دیگر:
- فاصلهی پراکندگی میانگین سوماتوتایپ (Dispersion Distance of the Mean Somatotypes – DDMS): برای مقایسه میانگین سوماتوتایپ دو گروه بر اساس مختصات آنها استفاده میشود. اگر DDMS > ۲ باشد، تفاوتهای معنیداری بین گروهها وجود دارد.
- شاخص I (Index I): به صورت گرافیکی نشان میدهد که آیا دو یا چند گروه به طور معنیداری با هم تفاوت دارند.
نکات مهم در کاربرد و تفسیر سوماتوتایپ:
- رشد و بلوغ: با رشد و بلوغ، تغییراتی در سوماتوتایپ رخ میدهد. بیشترین تغییرات بین ۶ تا ۱۲ سالگی رخ میدهد.
- بزرگسالی و پیری: در بزرگسالی، تغییرات بیشتر به عوامل محیطی بستگی دارد. با افزایش سن و یائسگی، اندومورفی افزایش و اکتومورفی کمی کاهش مییابد.
- دوگانگی جنسیتی (Sexual Dimorphism): از بلوغ، مردان اندومورفی کمتر و مزومورفی بیشتر از زنان دارند.
- بلوغ زودرس و دیررس: کودکان اکتومورف دیرتر و مزومورفها زودتر بالغ میشوند. دختران اندومورف زودتر و اکتومورفها دیرتر بالغ میشوند.
- عملکرد ورزشی: عملکرد ورزشی از مزومورفی بیشتر سود میبرد. در ورزشکاران نخبه، مزومورفی بیشتر و اندومورفی کمتر از افراد غیرفعال است.
- همگنی: هرچه سطح ورزشی بالاتر باشد، همگنی سوماتوتایپ گروهها بیشتر است. این همگنی در ورزشهای انفرادی بیشتر از ورزشهای تیمی است.
- سوماتوتایپهای خاص هر ورزش: ورزشکاران ورزشهای تماسی و قدرتی دارای مؤلفه مزومورفیک بزرگی هستند. ورزشکاران ورزشهای استقامتی مؤلفه اکتومورفیک بالایی دارند.
کاربرد آنتروپومتری در ورزش: از شناسایی استعداد تا ورزشکار نخبه
عملکرد ورزشی به توانایی ورزشکار در ارائه پاسخ مناسب در هر لحظه بستگی دارد. موفقیت ورزشی چندعاملی است. روانشناسی، بیومکانیک، تکنیک، تاکتیک، ژنتیک، تمرین، تغذیه، استراحت و عوامل اجتماعی-اقتصادی همگی بر عملکرد ورزشی تأثیر میگذارند. آنتروپومتری ابزاری مفید برای مطالعه ویژگیهای ورزشکاران موفق است. این علم متغیرهای مرتبط با شکل بدن و ترکیب بدن را شناسایی میکند.
چینهای پوستی و چربی عمومی
در ورزشهایی که نیاز به حرکات فعال بدن (مانند پرشها، دویدن یا سرعت) دارند، محتوای چربی بالا با عملکرد ضعیفتر مرتبط است. این امر باعث افزایش وزن بدن میشود، در حالی که بافت چربی مستقیماً به تولید نیرو و توان کمک نمیکند. بنابراین، به طور کلی، مجموع چینهای پوستی کمتر و چربی کمتر با عملکرد ورزشی بالاتر مرتبط است. این موضوع در ورزشهای استقامتی (مثل تریاتلون، دوچرخهسواری، شنا) و ورزشهای تیمی با وقفه کم (مثل فوتبال) مشاهده میشود. در ورزشهای انفجاری و زیباییشناختی، همگنی بالایی در متغیرهای مرتبط با چربی مشاهده میشود. در ورزشهای رزمی، به دلیل تقسیمبندی وزنی، چربی اغلب ناهمگن است.
دورهای اصلاح شده، مناطق عضلانی عرضی و درصد توده عضلانی
توانایی تولید نیرو و توان در ورزشکاران به میزان زیادی به توده عضلانی بستگی دارد. مقادیر بالاتر در دورهای اصلاح شده، مناطق عضلانی عرضی و درصد توده عضلانی، مزیت رقابتی محسوب میشوند. این همگنی در ورزشهایی که تقریباً به طور کامل به قدرت و توان عضلانی وابسته هستند (مانند ورزشهای رزمی و وزنهبرداری) بیشتر است. در ورزشهای سرعتی و چابکی، توسعه عضلانی مزیت رقابتی فراهم میکند. در ورزشهای استقامتی، توده عضلانی عامل تعیینکننده اصلی نیست.
متغیرهای آنتروپومتریک فردی
- قد کشیده (Stretch Stature): این متغیر به شدت تحت تأثیر ژنتیک است (۸۵% از عوامل ژنتیکی). ورزشکاران نخبه معمولاً قد بلندتری نسبت به جمعیت عمومی دارند. قد بلندتر در ورزشهایی مانند شنا، تنیس، والیبال و بسکتبال مزیت رقابتی دارد. قد کوتاهتر در ورزشهایی مانند ژیمناستیک و صخرهنوردی مزیت دارد.
- توده بدنی (Body Mass): به خصوص افزایش توده عضلانی، در ورزشهای تماسی، پرتابی و قدرتی مزیت رقابتی فراهم میکند. در ورزشهای استقامتی و زیباییشناختی، توده بدنی پایینتر اغلب به عملکرد بهتر منجر میشود.
- قد نشسته نسبی (Relative Sitting Height): این متغیر رابطه بین قد نشسته و قد کشیده را نشان میدهد. قد نشسته نسبی بالاتر (تنه بلندتر و پاهای کوتاهتر) در ورزشهای رزمی و وزنهبرداری مزیت دارد. قد نشسته نسبی پایینتر در ورزشهای پرش و دویدن مزیت دارد.
- طول اندام فوقانی نسبی (Relative Length of the Upper Limb): رابطه بین طول اندام فوقانی و قد کشیده. طول اندام فوقانی بیشتر در شنا، شیرجه و بوکس مزیت رقابتی است. طول اندام فوقانی کوتاهتر در وزنهبرداری مزیت دارد.
- شاخص بازویی (Brachial Index): رابطه طول ساعد و بازو. شاخص بازویی بالاتر در ورزشهایی که ساعد به عنوان نقطه اتکا و آرنج به عنوان محور حرکت استفاده میشوند (مانند شنای آزاد) مزیت دارد. شاخص بازویی پایینتر در ورزشهای رزمی و وزنهبرداری مزیت دارد.
- شاخص آکرومیال-ایلیاک (Acromial-Iliac Index) و اثر کتابخانه (Library Effect): این شاخص رابطه بین پهنای لگن و شانه است. تئوری “اثر کتابخانه” (Francis Holway) بیان میکند که ساختار استخوانی بزرگتر میتواند توده عضلانی یا چربی بیشتری را در خود جای دهد. در ورزشهای قدرتی، ساختار بزرگتر مفید است. در ورزشهای استقامتی، شاخص آکرومیال-ایلیاک پایینتر (شانه کوچکتر نسبت به لگن) با عملکرد بهتر مرتبط است.
آنتروپومتری و ورزش در سنین رشد
فرآیند استعدادیابی و نظارت بر استعدادها در سنین رشد بسیار مهم است. این فرآیند انتخاب ورزشکاران جوان با پتانسیل بالا برای رسیدن به عملکرد نخبه را شامل میشود. شناسایی زودهنگام استعدادها امکان تخصصگرایی زودهنگام را فراهم میکند. این کار میتواند به باشگاهها ثبات اقتصادی بدهد. اما منتقدانی نیز وجود دارند که بر اهمیت زمینه حرکتی متنوع و اجتناب از تخصصگرایی زودهنگام تأکید میکنند.
برنامههای استعدادیابی سنتی بر مبنای ویژگیهای ورزشکاران بزرگسال بود. اما ورزشکاران نوجوان برجسته اغلب دارای فرآیند بلوغ پیشرفتهتری هستند. تأثیر بلوغ بیولوژیکی بر متغیرهای آنتروپومتریک و آمادگی جسمانی، شناسایی استعداد را دشوار میسازد. ارزیابیهای فنی-تاکتیکی، عملکرد فیزیکی و متغیرهای آنتروپومتریک با تأثیر ژنتیکی بالا باید در نظر گرفته شوند.
بلوغ بیولوژیکی
بلوغ بیولوژیکی به مجموعه تغییرات جسمی، فیزیولوژیکی و روانی از بدو تولد تا رسیدن به توسعه بزرگسالی اشاره دارد. این تغییرات در دوران بلوغ به دلیل سرعت وقوع، اهمیت ویژهای پیدا میکنند.
- سن تقویمی (Chronological Age): زمان سپری شده از تولد فرد.
- سن بیولوژیکی (Biological Age): سن مرتبط با یک شاخص بلوغ خاص که فرد نشان میدهد. سن اوج سرعت رشد قدی (APHV) یکی از پرکاربردترین شاخصهای بلوغ در ورزشکاران جوان است. این سن، لحظه حداکثر سرعت رشد در قد کشیده و توده بدنی را نشان میدهد.
- بلوغ زودرس (Early maturer): اوج رشد آنها قبل از ۱۳.۴ سال برای پسران و ۱۱.۴ سال برای دختران رخ میدهد.
- بلوغ طبیعی (Normal maturer): اوج رشد بین ۱۳.۴ تا ۱۴.۴ سال برای پسران و ۱۱.۴ تا ۱۲.۲ سال برای دختران است.
- بلوغ دیررس (Late maturer): اوج رشد پس از ۱۴.۴ سال برای پسران و ۱۲.۲ سال برای دختران اتفاق میافتد.
روشهای ارزیابی بلوغ بیولوژیکی:
- روشهای رادیوگرافی (پرتو ایکس دست و مچ): استاندارد طلایی برای تخمین APHV است. سن اسکلتی را محاسبه میکند.
- روش مارشال-تانر (توسعه ویژگیهای جنسی): بر اساس مقایسه توسعه ویژگیهای جنسی فرد با یک مقیاس پنج مرحلهای.
- بلوغ سوماتیک (اندازهگیریهای آنتروپومتریک): بر اساس رابطه و تناسب بین اندازهگیریهای آنتروپومتریک برای تخمین APHV. فرمول Mirwald et al. (۲۰۰۲) استفاده میشود.
- بلوغ دندانی: بر اساس رادیوگرافی دندانی برای تخمین سن بیولوژیکی.
بلوغ بیولوژیکی، آنتروپومتری و عملکرد ورزشی: افزایش عمده توده عضلانی و استخوانی در اطراف APHV رخ میدهد. ورزشکارانی که زودتر به اوج رشد میرسند، مزیت رقابتی خواهند داشت. زیرا آنها توده عضلانی، توده استخوانی و قد کشیده بیشتری دارند. مطالعات نشان دادهاند که بلوغ زودرس در پسران با توده بدنی بیشتر، قد کشیده بیشتر، قد نشسته بیشتر، BMI بیشتر و توسعه عضلانی و استخوانی بیشتر همراه است. در دختران نیز یافتهها مشابه است. در ورزشهای پایه، رقابتها بر اساس سن تقویمی گروهبندی میشوند. این بدان معناست که نوجوانان با سن تقویمی یکسان ممکن است سن بیولوژیکی کاملاً متفاوتی داشته باشند. این امر به بلوغ زودرسها فرصتهای بیشتری برای توسعه حرکتی میدهد. با این حال، موفقیت در دوران بلوغ، موفقیت آینده را تضمین نمیکند. بسیاری از مطالعات نشان دادهاند که ورزشکاران نخبه، در دوران بلوغ دیررس بودهاند. توصیه میشود دستهبندیهای رقابتی در سنین رشد و مدلهای استعدادیابی، وضعیت بلوغ را در نظر بگیرند.
کاربرد آنتروپومتری در سلامت: شناسایی و تشخیص بیماریها
آنتروپومتری در حوزه سلامت بسیار مهم است. این علم در پیشگیری و نظارت بر بیماریهای مزمن و گروههای پرخطر مفید است. کاربردهای اصلی آن شامل شناسایی ویژگیهای آنتروپومتریک افراد در معرض خطر، شناسایی بیماران، درک مکانیسمهای بیماریها، هدایت مداخلات سلامت و نظارت بر اثرات مداخلات است.
اندازهگیریهای آنتروپومتریک تعیینکننده در حوزه سلامت
سیزده اندازهگیری آنتروپومتریک بیشتر در حوزه سلامت استفاده میشود. این شامل وزن بدن، قد کشیده، هشت چین پوستی (تریسپتس، ساباسکاپولار، بایسپتس، تاج خاصره، سوپرااسپاینال، شکمی، ران و ساق پا)، دور کمر و باسن، و پهنای شکمی قدامی-خلفی است.
- توده بدنی: اندازهگیری روتین است. نوسانات وزن بدن با عدم تحمل گلوکز، مقاومت به انسولین و افزایش فشار خون مرتبط است.
- چینهای پوستی: برای تعیین توزیع توده چربی استفاده میشوند. توزیع ژینوئید (در باسن و ران) و آندروئید (در ناحیه شکمی). چینهای پوستی تنه (ساباسکاپولار، تاج خاصره، سوپرااسپاینال و شکمی) اطلاعات بیشتری در مورد سلامت فرد ارائه میدهند. نسبت چین پوستی ساباسکاپولار/تریسپتس با مرگ و میر در زنان مرتبط است.
- دورها: نسبت دور کمر/باسن یک شاخص سلامت بسیار مهم است. افزایش این نسبت نشاندهنده افزایش چربی احشایی و خطر قلبی-عروقی بالاتر است. مقادیر مرجع برای زنان زیر ۰.۸۵ و برای مردان زیر ۰.۹۰ است.
- نسبت دور کمر به قد (Waist-to-Height Ratio – WHtR): شاخصی با اهمیت خاص برای محاسبه خطر قلبی-عروقی در بزرگسالان. خطر بیماری قلبی-عروقی از مقادیر ۰.۵۳ در مردان و ۰.۵۱ در زنان افزایش مییابد.
- ساختار بدنی (Body build – قد کشیده/دور مچ): اندازه ساختار استخوانی فرد را تعیین میکند.
ترکیب بدن به عنوان یک شاخص سلامت
تجمع چربی اضافی منجر به چاقی بالینی میشود. این امر با مرگ و میر و بیماریهای قلبی-عروقی مرتبط است.
- شاخص توده بدنی (BMI): از سال ۱۸۶۹ به طور مکرر به عنوان شاخص آنتروپومتریک برتر مرتبط با سلامت استفاده شده است. این شاخص امکان طبقهبندی درجه چاقی را فراهم میکند. با این حال، BMI دارای کاستیهایی است. به ویژه در کودکان و افراد با توسعه عضلانی زیاد، قادر به تفکیک اجزای ترکیب بدن نیست. BMI با مقاومت به انسولین، فشار خون بالا و سطوح بالای کلسترول همبستگی مثبت دارد.
سوماتوتایپ به عنوان یک شاخص سلامت
مطالعه سوماتوتایپ در رابطه با سلامت امکان تعیین مناطق سالم را فراهم میکند. ناحیه “خطر سلامت” در سوماتوچارت در منطقه چپ/بالای مثلث رئولوکس قرار دارد. بیماران سالمتر مقادیر مثبت در محور X و مقادیر منفی در محور Y دارند. اندومورفی بالاتر با سرطان آندومتر، بیماریهای قلبی-عروقی، چاقی و دیابت مرتبط است.
شاخص کانیسیتی (Conicity Index) به عنوان یک شاخص سلامت
شاخص کانیسیتی (CI) چربی شکمی را با ارتباط دور کمر، وزن بدن و قد کشیده تجزیه و تحلیل میکند. این شاخص انحراف دور یک استوانه فرضی را کمیتگذاری میکند. هرچه CI از واحد (CI > 1) دورتر باشد، نشاندهنده تجمع بیشتر چربی است.
تحلیل پاتولوژیهای خاص از طریق آنتروپومتری
- بیاشتهایی عصبی (Anorexia Nervosa): در بیماران بیاشتها، کاهش معنیداری در توده چربی و توده عضلانی مشاهده میشود.
- دیابت: بیماران دیابت ملیتوس نوع ۱ (IDDM) مورفوتایپ خاصی دارند. دیابت نوع ۲ (NIDDM) با تجمع چربی زیر پوستی شکمی مرتبط است. پهنای شکمی قدامی-خلفی بهترین عامل پیشبینیکننده دیابت نوع ۲ است.
- پاتولوژی قلبی-عروقی: در زنان، همبستگی بالایی با دور کمر بزرگتر، چینهای پوستی تنه، نسبت ساباسکاپولار/تریسپتس و اندومورفی دارد. در مردان، با مقادیر بالاتر در دور کمر، BMI، نسبت دور کمر/باسن و مزومورفی مرتبط است.
- چاقی: یک مشکل همهگیر است. چاقی با فشار خون بالا، آترواسکلروز، بیماری قلبی-عروقی و دیابت نوع ۲ مرتبط است.
نتیجهگیری در مورد کاربرد آنتروپومتری در سلامت: برای تشخیص و نظارت بر پاتولوژیهای مزمن، از BMI، نسبت دور کمر/باسن، شاخص کانیسیتی و چینهای پوستی تنه میتوان استفاده کرد. آنتروپومتری یک ابزار غیرتهاجمی است که معاینات پزشکی را تکمیل میکند.
نتیجهگیری: گامی فراتر در درک بدن انسان
همانطور که دیدید، علم مبانی آنتروپومتری ابزاری اساسی برای درک جامع ابعاد و ترکیب بدن انسان است. آنتروپومتری نه تنها به ما امکان میدهد تا ویژگیهای فیزیکی را به دقت اندازهگیری کنیم، بلکه بینشهای ارزشمندی را در مورد عملکرد ورزشی، شناسایی استعدادها، و حتی پیشگیری و تشخیص بیماریها ارائه میدهد. از استانداردسازی روشها توسط ISAK تا تحلیل دقیق منابع خطا و کاربردهای آن در مدلهای پیچیده ترکیب بدن، تناسبات و سوماتوتایپ، آنتروپومتری نقش حیاتی در حوزههای سلامت و ورزش ایفا میکند.
این مقاله، تنها خلاصهای از مباحث عمیق و کاربردی مطرح شده در کتاب آنتروپومتری (Anthropometry) است. برای کسب دانش کامل و تسلط بر جزئیات این علم، مطالعه نسخه اصلی کتاب را به شدت توصیه میکنیم. میتوانید این کتاب ارزشمند را از فروشگاه وبسایت نکات تناسب اندام تهیه کرده و گامی بزرگ در مسیر درک بهتر بدن انسان بردارید.
سوالات متداول
پادکست کتاب آنتروپومتری
اگر علاقهمندید نکات مهم و کاربردی کتاب مبانی آنتروپومتری را به صورت صوتی بشنوید، میتوانید به پادکست اختصاصی نکات تناسب اندام که بر اساس محتوای همین کتاب تهیه شده است، گوش دهید.
نکات تناسب اندام | پُلی به دنیای بهترین منابع ورزشی
