وقتی به دویدن فکر میکنید، چه تصویری به ذهنتان میآید؟ برای بسیاری از ما، خاطرات دویدن در مدرسه تداعی میشود: رقابت بیامان، تلاش برای رسیدن به زمانهای مشخص، و آن حس ناخوشایند “طعم خون در دهان”. دویدن اغلب به عنوان ورزشی تماماً در مورد سرعت و رقابت معرفی میشود، جایی که هر قدم آهستهتر به معنای شکست است. اما واقعیتی دیگر، جهانی موازی و بسیار جذابتر از دویدن وجود دارد که از این تصورات کلیشهای فراتر میرود.
این جهان، دنیای اولترا ماراتن است. اولترا ماراتن به هر مسابقه دویدنی گفته میشود که مسافت آن بیشتر از ماراتن استاندارد (۴۲.۲ کیلومتر) باشد. اما تفاوت اصلی تنها در مسافت نیست، بلکه در روح و فلسفهی آن است. این ورزش بیشتر از آنکه یک مسابقه باشد، یک ماجراجویی است؛ سفری در دل طبیعت، آزمونی برای استقامت ذهن و بدن، و فرصتی برای کشف مرزهای توانایی انسان. اینجا، همکاری و حمایت متقابل به اندازهی سرعت اهمیت دارد و غذا خوردن و پیادهروی بخشهای جداییناپذیر استراتژی هستند.
در این مقاله، قصد داریم پرده از برخی از شگفتانگیزترین، غیرمنتظرهترین و تأثیرگذارترین حقایق در مورد دویدن اولترا ماراتن برداریم. حقایقی که ممکن است تصور شما را از این ورزش به کلی دگرگون کند و باعث شود این چالش باورنکردنی را به عنوان هدف بعدی خود در نظر بگیرید. آماده شوید تا با جنبهای از دویدن آشنا شوید که در آن، خط پایان تنها آغاز یک تحول بزرگتر است.
۱. این یک مسابقه نیست، یک “پیکنیک متحرک” است
یکی از بزرگترین موانع ذهنی برای ورود به دنیای اولترا ماراتن، تصویری است که از آن در ذهن داریم: دوندگانی که ساعتها بیوقفه و با سرعتی غیرانسانی میدوند. اما واقعیت این ورزش بسیار انسانیتر، اجتماعیتر و حتی لذتبخشتر از این تصور است.
تصور غلط رایج: دویدن بیوقفه و طاقتفرسا
تصور عمومی این است که در یک اولترا ماراتن، شما باید تمام مسیر ۵۰، ۸۰ یا ۱۶۰ کیلومتری را بدوید. در این تصویر ذهنی، راه رفتن نشانهی ضعف و تسلیم شدن است. فکر کردن به ساعتها دویدن بیوقفه میتواند هر کسی را، حتی دوندگان باتجربه، بترساند و باعث شود که این ورزش را چیزی دستنیافتنی و مخصوص ابرانسانها بدانند. این تصور که اولترا ماراتن تنها یک آزمون طاقتفرسای فیزیکی است، بسیاری را از حتی فکر کردن به آن باز میدارد.
واقعیت شگفتانگیز: پیادهروی، غذا، و دوستی
حقیقت این است که پیادهروی نه تنها مجاز، بلکه یک بخش استراتژیک و حیاتی از اولترا ماراتن است. حتی دوندگان برتر در سربالاییها از تکنیکی به نام “پیادهروی قدرتی” (power hiking) استفاده میکنند تا انرژی خود را ذخیره کنند. هرچه مسابقه طولانیتر و مسیر کوهستانیتر باشد، میزان پیادهروی نیز بیشتر میشود. بنابراین، دیگر لازم نیست نگران باشید که باید تمام راه را بدوید.
نکتهی شگفتانگیز دیگر، حال و هوای ایستگاههای کمکرسانی (Aid Stations) است. این ایستگاهها بیشتر شبیه به “بوفههای پذیرایی در ایستگاههای بازرسی” هستند تا یک نقطهی سریع برای نوشیدن آب. در این ایستگاهها میتوانید انواع خوراکیها، از دوناتهای مربایی و هاتداگ گرفته تا غذاهای گرم و نوشیدنیهای متنوع را پیدا کنید. این فضاها فرصتی برای تجدید قوا، گپ زدن با سایر دوندگان و داوطلبان، و لذت بردن از یک وقفهی کوتاه در دل یک چالش بزرگ هستند. این همان مفهومی است که بسیاری از دوندگان اولترا از آن به عنوان “پیکنیک متحرک” یاد میکنند.
النور گالون، یکی از دوندگان اولترا، این تجربه را به زیبایی توصیف میکند:
مگر اینکه در صدر جدول باشید، در غیر این صورت، این فقط یک پیکنیک متحرک است و هیچکس نمیداند یا برایش مهم نیست که چقدر طول کشیده تا شما تمامش کنید، چون آنها چارچوب مرجعی مانند ماراتن ندارند. و اینکه بتوانی بگویی من ۵۰، ۷۰، ۱۰۰ مایل و غیره دویدهام، واقعاً حماسی است و هنوز هم مغزم سوت میکشد که توانستهام این کار را انجام دهم (حتی اگر بخش زیادی از آن را پیادهروی کرده باشم!).
چرا این حقیقت همه چیز را تغییر میدهد اگر میخواهید دویدن اولترا ماراتن را در نظر بگیرید
این تغییر نگرش از “مسابقه” به “تجربه”، اولترا ماراتن را به ورزشی بسیار در دسترستر و جذابتر تبدیل میکند. هدف دیگر صرفاً رقابت و ثبت زمان بهتر نیست، بلکه به اتمام رساندن یک سفر ماجراجویانه، غلبه بر چالشهای شخصی و لذت بردن از همراهی با جامعهای از افراد همفکر است. وقتی فشار رقابت برداشته میشود، فضا برای لذت بردن از مسیر، مناظر زیبا و دوستیهایی که در راه شکل میگیرد، باز میشود. این ورزش آزمونی برای استقامت، صبر و روحیه است، نه فقط سرعت.
۲. تمرینات: بسیار مدیریتپذیرتر از آنچه فکر میکنید
شاید با خودتان فکر کنید که برای دویدن مسافتی فراتر از ماراتن، باید تمام زندگی خود را وقف تمرین کنید و صدها کیلومتر در هفته بدوید. این تصور یکی دیگر از موانع بزرگ برای ورود به این ورزش است، اما خوشبختانه این تصور نیز با واقعیت فاصله زیادی دارد.
ترسی همیشگی: “من برای تمرین وقت ندارم”
این نگرانی کاملاً قابل درک است. بسیاری از ما شغل، خانواده و مسئولیتهای اجتماعی داریم و اختصاص دادن ۲۰ ساعت در هفته برای تمرین، غیرممکن به نظر میرسد. این ترس که تمرینات اولترا ماراتن زندگی شما را مختل خواهد کرد، باعث میشود بسیاری از افراد بااستعداد و باانگیزه، حتی به آن فکر هم نکنند. آنها تصور میکنند این ورزش تنها برای ورزشکاران حرفهای است که شغل دیگری جز تمرین کردن ندارند.
برنامه قابل دستیابی: چقدر کم میتوانید بدوید
اینجا یک حقیقت غیرمنتظره وجود دارد: برای آماده شدن جهت شرکت در یک اولترا ماراتن کوتاهتر (مانند ۵۰ کیلومتر)، میتوانید با یک برنامهی تمرینی هفتگی بین ۴۰ تا ۵۶ کیلومتر (۲۵ تا ۳۵ مایل) به هدف خود برسید. این مقدار تمرین تفاوت چشمگیری با تصور دویدن صدها کیلومتر در هفته دارد و ناگهان هدف را برای افراد “عادی” با زندگیهای پرمشغله، کاملاً واقعبینانه و قابل دستیابی میکند.
برای جا دادن همین مقدار تمرین در زندگی روزمره نیز راهحلهای هوشمندانهای وجود دارد. میتوانید از زمان رفتوآمد به محل کارتان استفاده کنید و بخشی از مسیر را بدوید یا با دوچرخه طی کنید. میتوانید تمرینات طولانیتر را به دو بخش کوتاهتر در صبح و عصر تقسیم کنید. حتی میتوانید تمرینات قدرتی را در زمانهای مردهی روز انجام دهید؛ برای مثال، وقتی منتظر جوش آمدن آب کتری هستید، چند حرکت اسکات انجام دهید. هر ذره زمان روی پا بودن، به شما کمک خواهد کرد.
چگونه با یک زندگی پرمشغله، دویدن اولترا ماراتن را در نظر بگیرید
این واقعیت که برای ورود به دنیای اولترا ماراتن نیازی به قربانی کردن تمام زندگیتان ندارید، چشمانداز را به کلی تغییر میدهد. اولترا ماراتن دیگر یک هدف انحصاری برای نخبگان ورزشی نیست، بلکه یک چالش هیجانانگیز و در عین حال قابل مدیریت برای آماتورهای مصمم و باانگیزه است. با یک برنامهریزی هوشمندانه و استفاده بهینه از زمان، شما هم میتوانید این سفر شگفتانگیز را آغاز کنید، بدون آنکه از سایر جنبههای مهم زندگی خود غافل شوید.
۳. بازی ذهنی: فراتر از محدودیتهای فیزیکی
هرچه مسافت در دویدن طولانیتر میشود، نقش ذهن پررنگتر میشود. در یک اولترا ماراتن، بزرگترین نبرد شما نه با مسیر، نه با سایر دوندگان، بلکه در درون ذهن خودتان اتفاق میافتد. این یک “بازی ذهنی” است که در آن، قدرت اراده و استراتژیهای روانی به اندازهی آمادگی جسمانی اهمیت پیدا میکنند.
نبرد در ذهن شما
وقتی ساعتها در حال دویدن هستید و خستگی جسمی به اوج خود میرسد، این ذهن شماست که باید کنترل را به دست بگیرد. دوندگان باتجربه میدانند که برای موفقیت، باید مسافتهای طولانی را به بخشهای کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم کنند. به جای فکر کردن به ۱۰۰ کیلومتر باقیمانده، آنها روی رسیدن به ایستگاه کمکرسانی بعدی تمرکز میکنند. همچنین، به یاد آوردن “چرا”ی خود – دلیلی که شما را به خط شروع کشانده – میتواند قویترین منبع انگیزه در تاریکترین لحظات باشد.
مقابله با لحظات سخت و توهمها
هر دونده اولترایی لحظات سختی را تجربه میکند؛ لحظاتی که در آن بدن درد میکند، انرژی تمام شده و ذهن فریاد میزند که “دیگر کافی است!”. یک قانون ساده اما بسیار مؤثر در این مواقع وجود دارد: “حال روحیات بد است؟ غذا بخور.” اغلب اوقات، افت روحیهی ناگهانی ناشی از کمبود سوخت و انرژی است. چند لقمه غذا میتواند معجزه کند و شما را دوباره به مسیر بازگرداند.
یکی از پدیدههای شگفتانگیز و گاهی ترسناک در مسابقات بسیار طولانی، توهم است. خستگی شدید و کمبود خواب میتواند باعث شود دوندگان چیزهایی ببینند که وجود خارجی ندارند. یکی از دوندگان تعریف میکند که در طول مسابقه ۱۰۰ مایلی لیکلند، “کاپیتان آمریکا و لورل و هاردی را در دیوارهای سنگی” دیده است. این تجربیات، هرچند عجیب، بخشی از ماجراجویی اولترا هستند و نشان میدهند که این ورزش تا چه حد مرزهای تجربهی انسانی را جابجا میکند.
قدرت “چرا”ی شما
در لحظات سخت، این دلیل شخصی شما برای دویدن است که نیروی لازم برای ادامه دادن را فراهم میکند. داستانهای دوندگان سرشار از این انگیزههای قدرتمند است. استیو رایت، یکی از دوندگان، تعریف میکند که نمیتوانست از مسابقه انصراف دهد چون به دخترش قول داده بود که برای او یک مدال بیاورد. فکر کردن به اینکه با چه بهانهای دست خالی به خانه برگردد (“ببخشید عزیزم، بابا خسته بود”) به او قدرت داد تا مسیر را تمام کند. ساس دیوی، دوندهی دیگری، حروف “YCDHT” را روی دستش نوشته بود که مخفف عبارت “You Can Do Hard Things” (تو میتوانی کارهای سخت را انجام دهی) است. نگاه کردن به این حروف در طول مسیر، به او یادآوری میکرد که توانایی غلبه بر سختیها را دارد.
چرا ذهنیت قوی کلید موفقیت است وقتی دویدن اولترا ماراتن را در نظر میگیرید
اولترا ماراتن بیش از هر ورزش دیگری به شما یاد میدهد که چگونه با سختیها کنار بیایید، از نقاط ضعف عبور کنید و به قدرت ذهن خود ایمان بیاورید. این یک تمرین عملی برای افزایش تابآوری ذهنی است، مهارتی که نه تنها در دویدن، بلکه در تمام جنبههای زندگی کاربرد دارد. شما یاد میگیرید که لحظات سخت، گذرا هستند و با استراتژی درست میتوان از آنها عبور کرد.
جان کلی، یکی از اسطورههای این ورزش، این موضوع را به زیبایی بیان میکند:
کنار آمدن با لحظات سخت، عضلهی دیگری است که باید آن را ساخت. وقتی یک بار آن را تجربه کردیم، میدانیم که میتوانیم دوباره آن را انجام دهیم و میدانیم چگونه. این لحظات در مقایسه با تمام تلاشی که برای این رویدادها میکنیم، دستاندازهای کوچکی هستند، اما اغلب بزرگترین معلم ما هستند.
۴. رازهای سرعت شگفتانگیز: آهستهتر یعنی سریعتر
در دنیای دویدن، به خصوص در مسافتهای کوتاهتر، همه چیز حول محور سریعتر دویدن است. اما در اولترا ماراتن، یک پارادوکس زیبا و حیاتی وجود دارد: برای اینکه در نهایت سریعتر باشید و قوی تمام کنید، باید آهسته شروع کنید. این یکی از بزرگترین رازهای موفقیت در این ورزش است.
پارادوکس تنظیم سرعت
بزرگترین و پرتکرارترین توصیهای که از مربیان و دوندگان برتر اولترا خواهید شنید این است: “آهسته شروع کنید!”. برخلاف ماراتن که در آن یک استراتژی سرعت مشخص از ابتدا تا انتها دنبال میشود، در اولترا ماراتن، شروع کردن با سرعتی بیش از حد، تقریباً همیشه به “منفجر شدن” (blowing up) در نیمهی دوم مسابقه منجر میشود. این یعنی انرژی شما به طور کامل تحلیل میرود و مجبور میشوید باقی مسیر را با سرعت بسیار کم و با سختی زیاد طی کنید.
شروع مسابقه با سرعتی که به نظر “آرام” میرسد، به بدن شما اجازه میدهد تا با شرایط وفق پیدا کرده و انرژی خود را به صورت بهینه در طول مسافت طولانی توزیع کند. شما باید با سرعتی بدوید که بتوانید به راحتی صحبت کنید. این سرعت ممکن است در ابتدا به طرز ناامیدکنندهای کند به نظر برسد، اما این صبر و هوشمندی در ابتدای مسیر است که به شما اجازه میدهد در کیلومترهای پایانی، از کنار دوندگانی که خیلی سریع شروع کردهاند، به راحتی عبور کنید.
ایان شارمن، قهرمان چهار دورهی مسابقه لیدویل ۱۰۰، این قانون طلایی را اینگونه توضیح میدهد:
با توجه به اینکه شدت مسابقهی اولترا در مقایسه با مسابقات کوتاهتر، پایین است، اکثر دوندگان در نیمهی اول بیش از حد به خودشان فشار میآورند. یک قانون کلی خوب این است که اگر حتی شک دارید که دارید زیادی تند میروید، قطعاً همینطور است.
نکات کاربردی: بهرهوری در ایستگاههای کمک و سوختگیری زودهنگام
علاوه بر شروع آهسته، رازهای دیگری نیز برای افزایش سرعت وجود دارند که نیازی به هیچ تمرین فیزیکی اضافی ندارند. اینها “رازهای سرعت آسان” هستند:
- زود و مداوم غذا بخورید: منتظر نمانید تا احساس گرسنگی یا خستگی کنید. از همان ۳۰ دقیقهی اول مسابقه، شروع به خوردن لقمههای کوچک و نوشیدن مایعات کنید و این کار را به طور منظم تکرار کنید. این کار باعث میشود سطح انرژی بدن شما همیشه ثابت بماند.
- در ایستگاههای کمکرسانی کارآمد باشید: زمان زیادی را در ایستگاهها تلف نکنید. قبل از رسیدن، فکر کنید که به چه چیزهایی نیاز دارید. بطریهای آب خود را سریع پر کنید، چند خوراکی برای مسیر بردارید و به حرکت ادامه دهید. از “صندلی” دوری کنید! نشستن باعث میشود عضلات شما سفت و سرد شوند و شروع دوبارهی دویدن را از نظر ذهنی و جسمی بسیار سختتر میکند.
- با دیگران بدوید: دویدن در کنار افراد دیگر، به خصوص در بخشهای شبانه یا زمانی که احساس خستگی میکنید، میتواند روحیه شما را به شدت تقویت کند و باعث شود کیلومترها سریعتر سپری شوند.
۵. شفادهنده نهایی: داستانهایی از استقامت انسان
برای بسیاری از دوندگان، اولترا ماراتن فراتر از یک چالش ورزشی است. این یک ابزار قدرتمند برای شفا، بهبودی و بازپسگیری کنترل زندگی پس از مواجهه با سختیهای بزرگ است. داستانهای این دوندگان نشان میدهد که استقامت انسان تا چه حد میتواند الهامبخش و درمانگر باشد.
دویدن به عنوان درمان و بهبودی
در خط شروع یک اولترا ماراتن، افرادی را پیدا میکنید که برای پیروزی نمیدوند؛ آنها برای اثبات قدرت درونی خود، برای غلبه بر بیماری، برای کنار آمدن با فقدان، و برای خاموش کردن صداهای منفی درون ذهنشان میدوند. برای این افراد، هر قدمی که برمیدارند، تأییدی بر این است که آنها قویتر از چالشهایی هستند که زندگی پیش رویشان قرار داده است.
داستان: غلبه بر اسکولیوز
لینی سارجنت یکی از این افراد است. او در ۱۴ سالگی به اسکولیوز (انحنای ستون فقرات) مبتلا شد و پزشکان به او گفتند که برای جلوگیری از پیشرفت آرتروز، نباید هیچ ورزش پربرخوردی انجام دهد. او به مدت ۲۰ سال به این توصیه عمل کرد و مسکن مصرف میکرد، اما در نهایت باز هم به آرتروز مبتلا شد. در آن نقطه، لینی تصمیم گرفت دوباره دویدن را امتحان کند. او به تدریج مصرف مسکنها را کنار گذاشت و دریافت که دویدن به او کمک میکند دردش را مدیریت کند. او میگوید: “من چه بدوم و چه نَدَوَم، درد دارم؛ نشستن روی مبل به من هورمونهای شادی نمیدهد، پس بهتر است کاری را انجام دهم که میدهد! دویدن به من کمک میکند انسان شادتری باشم.” لینی اکنون چندین اولترا ماراتن را به پایان رسانده است.
داستان: بهبودی پس از سرطان
داستان الهامبخش دیگری مربوط به دوندهای است که در ۴۱ سالگی به سرطان سینه مبتلا شد. او تعریف میکند که دویدن پس از جلسات پرتودرمانی، به طرز شگفتانگیزی به او انرژی میداد. زمانی که بدون دویدن به خانه برمیگشت، تقریباً از خستگی به خواب میرفت، اما اگر حتی ۲۰ دقیقه میدوید، انرژیاش برای تمام روز حفظ میشد. دویدن برای او به ابزاری برای حضور در لحظه و خاموش کردن “نگرانیها و همهمههای زندگی پس از سرطان” تبدیل شد. او میگوید در سختترین لحظات مسابقاتش، قادر است به احساسات و تجربیات دوران درمانش متصل شود و عمیقتر از آنچه فکرش را میکرد، تلاش کند. دویدن به او این امکان را داد که در زمانی که همه چیز خارج از کنترل به نظر میرسید، عاملیت و کنترل زندگیاش را دوباره به دست بگیرد.
چگونه میتوانید دویدن اولترا ماراتن را در نظر بگیرید به عنوان سفری برای خودشناسی
این داستانها نشان میدهند که پاداش واقعی اولترا ماراتن، اغلب مدال خط پایان نیست، بلکه سفری است که در طول مسیر طی میشود. این یک فرآیند خودشناسی است که در آن شما با عمیقترین لایههای تابآوری، قدرت و ظرفیت خود برای غلبه بر آنچه غیرممکن به نظر میرسد، روبرو میشوید. این ورزش به شما نشان میدهد که محدودیتهای واقعی، بسیار فراتر از آن چیزی هستند که ذهن شما تصور میکند و شما توانایی انجام کارهای بزرگی را دارید.
۶. ورزشی برای همه: شکستن کلیشهها
یکی از زیباترین جنبههای اولترا ماراتن، جامعهی فراگیر و متنوع آن است. این ورزش کلیشههای رایج در مورد سن، تیپ بدنی و پیشینهی افراد را در هم میشکند و فضایی را ایجاد میکند که در آن، استقامت و روحیه بیش از هر چیز دیگری ارزش دارد.
افسانه: این یک بازی برای جوانان است
برخلاف بسیاری از ورزشها که در آن جوانی و سرعت حرف اول را میزند، آمارها نشان میدهد که “میانگین سنی یک دونده اولترا ماراتن، اوایل دهه ۴۰ زندگی” است. این یک خبر فوقالعاده است! در اولترا ماراتن، تجربه، خرد، توانایی تنظیم سرعت، مهارتهای ناوبری و استقامت ذهنی، اغلب از سرعت خام جوانی ارزشمندتر هستند. این ورزش به دوندگان مسنتر اجازه میدهد تا با تکیه بر سالها تجربه و شناخت بهتر از بدن خود، با جوانترها رقابت کرده و حتی از آنها پیشی بگیرند. دهه ۴۰ زندگی میتواند بهترین دهه برای دوندگان مسافتهای طولانی باشد.
افسانه: شما به تیپ بدنی خاص یا ریش بلند نیاز دارید
تصویر کلیشهای دونده اولترا – مردی با “ریش هیپستری، موهای بلند و سینهی برهنه” – تنها یک شوخی است. واقعیت این است که جامعهی اولترا ماراتن از هر شکل، اندازه و تیپ بدنی استقبال میکند. نیازی نیست شبیه دزدان دریایی به نظر برسید تا در خط شروع پذیرفته شوید!
علاوه بر این، این افسانه که “آدمهایی مثل من اولترا نمیدوند” نیز در حال رنگ باختن است. گروههایی مانند “Black Trail Runners” در حال تلاش برای شکستن موانع و افزایش تنوع در این ورزش هستند تا اطمینان حاصل کنند که مسیرهای تریل و اولترا برای همه، صرفنظر از نژاد و پیشینه، مکانی امن و پذیرا باشد.
قدرت جامعه و فراگیری
فرهنگ حاکم بر اولترا ماراتن، فرهنگی مبتنی بر حمایت، تشویق و عدم قضاوت است. در طول مسیر، شما رقیب یکدیگر نیستید، بلکه همراهانی هستید که برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش میکنید. این حس رفاقت در یکی از شگفتانگیزترین توصیههایی که در این ورزش وجود دارد، به اوج خود میرسد: از دوندگان مرد خواسته میشود که همیشه چند تامپون یدکی همراه خود داشته باشند تا در صورت نیاز به همتایان زن خود کمک کنند.
این توصیهی ساده و در عین حال قدرتمند، نمادی از اخلاق گستردهتر این ورزش است. این نشان میدهد که در دنیای اولترا ماراتن، انسانیت و حمایت متقابل بر هر چیز دیگری اولویت دارد. این یک جامعه است که در آن افراد مراقب یکدیگر هستند و موفقیت هر فرد، موفقیت کل گروه محسوب میشود.
نتیجهگیری
همانطور که دیدیم، اولترا ماراتن بسیار فراتر از یک ورزش افراطی است. این یک ماجراجویی انسانی، در دسترس و عمیقاً دگرگونکننده است که ذهن و روح را به همان اندازهی بدن به چالش میکشد. این ورزشی است که در آن پیادهروی استراتژی است، ایستگاههای کمکرسانی شبیه پیکنیک هستند، و تمریناتش به طرز شگفتانگیزی در یک زندگی پرمشغله قابل مدیریت است.
این یک سفر است که در آن یاد میگیرید آهسته رفتن میتواند شما را سریعتر به مقصد برساند و قدرت ذهن شما بزرگترین داراییتان است. این عرصهای است برای شفا، خودشناسی و پیوستن به جامعهای که در آن حمایت و رفاقت، ارزشمندترین مدالها هستند. خط پایان واقعی در اولترا ماراتن، تحول شخصی است که در طول مسیر برای شما اتفاق میافتد.
نکات تناسب اندام | پُلی به دنیای بهترین منابع ورزشی
